عربی
تاریخ طبری نوشتهٔ محمد بن جریر طبری، مجموعه کتبیاست بهزبان عربی که منبع اصلی و ضروری درباب تاریخ ساسانیاست.[۲۴]
مروجالذهبِ علی بن حسین مسعودی نیز یکی از منابع پیرامون تاریخ ساسانیان است
[ بازدید : 118 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
تاریخ طبری نوشتهٔ محمد بن جریر طبری، مجموعه کتبیاست بهزبان عربی که منبع اصلی و ضروری درباب تاریخ ساسانیاست.[۲۴]
مروجالذهبِ علی بن حسین مسعودی نیز یکی از منابع پیرامون تاریخ ساسانیان است
شاهنامهٔ فردوسی، بزرگترین و مهمترین منبع برای گزارشهای مربوط به تاریخ ملی ایراناست، آگاهیهای سودمند بسیاری دربارهٔ نهادها و تمدن ساسانی بهدست میدهد.[۱۹]
تاریخ بلعمی، برگردان فارسی از تاریخ طبریاست—، یکی از مهمترین آثار منثور فارسی دربارهٔ ساسانیان است. این اثر جدا از متن عربی نیز اثر ارزشمندیاست زیرا معادلهای فارسی اصطلاحات عربی در تاریخ طبری را بهدست میدهد.[۲۰]
فارسنامهٔ (ابنبلخی)، یکی از منابع فارسی سودمند دربارهٔ تاریخ ساسانیاست که آگاهیهای ارزشمندی درباب وضعیت و مرتبهٔ فرمانروایان دستنشاندهٔ بزرگ و سِمَت آنان، که در عین حال رعیت پادشاه بودند، بهدست میدهد.[۲۰]
تاریخ طبرستان (ابن اسفندیار)، نیز یکی از منابع تاریخ ساسانیاست. «نامهٔ تنسر» در این کتاب آمدهاست.[۲۱]
مجمل التواریخ و القصص، یکی از متنیاست با ارزش محدود، زیرا کمتر گزارشی در آن میتوان یافت که بهتفصیل در دیگر منابع یافت نشود.[۲۲] عهد اردشیر نامه یا خطبهایست از اردشیر بابکان در آئین ملکداریاست که ذکر نامش در مجمل التواریخ و القصص بهمیان آمدهاست
کارنامه اردشیر بابکان، داستانی حماسیاست پیرامون اردشیر بابکان و کیفیت رسیدن وی به پادشاهی ایران. این متن در حدود ۶۰۰ میلادی و در پایان عصر ساسانی به زبان پهلوی نوشته شدهاست.
یکی دیگر از منابع تاریخ ساسانی، کتابهاییاست که مسیحیان بهزبان سریانی نوشتهاند.
رویدادنامهٔ آربلا متنیاست که در نیمهٔ سدهٔ ششم میلادی نوشته شده و تاریخ مناطق مسیحی میانرودان از سدهٔ دوم تا حدود سال ۵۵۰ میلادی را در برمیدارد.[۱۵] این کتاب برای دورهٔ برافتادن پارتیان و برآمدن ساسانیان ارزش فراوان میدارد.[۱۶]
«تاریخ ادسا»، کتابیاست که در حدود ۵۴۰ میلادی نوشته شدهاست، دربردارندهٔ رخدادهایی از سال ۱۳۲ قبل از میلاد تا ۵۴۰ میلادی است.[۱۵]
«رویدادنامهٔ کرخ بیت سلوق»، منبعی کوتاه اما مهم است که آگاهیهای باارزشی دربارهٔ اوایل دوران ساسانی بهدست میدهد
تاریخ ارمنستان در عهد ساسانی، کاملاً با تاریخ شاهنشاهی ایران پیوستهاست؛ از این روی در تاریخهای مورخین ارمنیِ آن عصر، نهتنها مطالب بسیاری مهمی راجع به سرگذشت شاهنشاهان ایران بهدست میدهد، بلکه وضعیت ارتباط ایران و ارمنستان نیز از آن پیداست.[۱۲]
«تاریخ ارمنیان» نوشتهٔ آگاثانگلوس، یکی از منابع ارمنی مربوط به اوایل عصر ساسانیاست.[۱۳]
موسس خورناتسی معروف به هرودوتِ ارمنستان مورخ نامی قرن پنجم میلادی داستانی، در باب اردشیر بابکان نقل کردهاست که با داستان تقلیدی از زندگی کوروش بزرگ بیشباهت نیست
دیون کاسیوس، یکی از منابع معروف تاریخ پارتیان است که گزارشی دربارهٔ برافتادن پارتیان و برآمدن اردشیر بابکان بهدست دادهاست.[۸]
تاریخ هرودین نیز بهتفصیل به چگونگی تغییر پادشاهی از پارتیان به ساسانیان پرداختهاست.[۹]
آگاثیاس نیز اگرچه در دوران خسرو انوشیروان میزیست،[۱۰] اما بهدلیل دسترسی به سالنامههای شاهنشاهی در بایگانیهای تیسفون، تاریخ وی یکی از منابع اصلیاست. اما وی نیز در گزارش داستان جوانی اردشیر، از روایات عامیانه بهره بردهاست.
گزارشها به متونی گفته میشود که به زبانها و در دورههای گوناگونی نوشته شدهاند.[۶] شایان ذکر است که اساس نوشتههای همهٔ تاریخنگاران مسلمان (تاریخهای عربی و فارسی)، خداینامههای رسمی دربار ساسانی بودهاست که این خداینامهها نیز از رویدادهای مندرج در سالنامههای رسمی دربار ساسانی به عنوان منبع بهره بردهاند. خداینامه در اواخر عصر ساسانی به زبان پارسی میانه تدوین شده بود. عنوان ترجمهٔ این کتاب به زبان عربی زیر نام سیر الملوک العجم و در فارسی شاهنامه بودهاست. امروزه هیچیک از ترجمههای مستقیم عربی خداینامه و نیز اصل متن پارسی میانهٔ خداینامه در دست نیست
بازماندههای متنی، کتیبهها، چرمنبشتهها، پاپیروسها و سفالینههای منقوش به چند زبان و خط را شامل میشود.[۴] از بازماندههای متنی مربوط به اردشیر بابکان، میتوان به کتیبهٔ کوتاه وی در نقش رجب و نیز کتیبههای شاپور یکم بر کعبهٔ زرتشت اشاره کرد
اردشیر یکم ساسانی شناختهشده به اردشیر بابکان (به پارسی میانه: Ardashir i babakan.svg) بنیانگذار سلسلهٔ ساسانی بود. وی پس از شکست واپسین شاهنشاه اشکانی، اردوان پنجم در سال ۲۲۴ میلادی در دشت هرمزدگان، دودمان اشکانی را برانداخت و سلسلهٔ ساسانی را بنیان گذاشت. اردشیر از آن پس خود را «شاهنشاه»[پ ۱] نامید و تسخیر سرزمینی که ایرانشهر یا «ایران» میخواندش را آغاز کرد.[۲][۳]
پیرامون تبار و نیای اردشیر، گزارشهای تاریخیِ گوناگونی وجود دارد. براساس گزارش طبری، اردشیر پسر بابک پسر ساسان بودهاست. روایت دیگری که در کارنامهٔ اردشیر بابکان میباشد، و شاهنامهٔ فردوسی نیز همان را بیان داشته، چنین آورده که اردشیر، زادهٔ ازدواج ساسان — فردی از نوادگان دارا — با دختر بابک، حاکمی محلی در ایالت پارس[پ ۲] بودهاست.
منابع اولیهٔ مربوط به عصر ساسانی را به دو دستهٔ «بازماندههای متنی» و «گزارشها» میتوان تقسیم کرد: